بالاخره تصمیم گرفتیم
سلام به همه دوستا و مامانای گل و مهربون
اول همه از همتون به خاطر همدردی و راهنمایی های دوستانتون تشکر می کنم. مرسی که این قدر من و نگارمو دوست دارین
دوم میرم سراغ تصمیمی که برای نگار خانوم گرفتیم - شاید اگه جواب گرفتیم یه تجربه ای هم براتون باشه -:
نگار خانوم خوشگل مامان با شما هم هستم:
من وبابایی از اون روز که از پیش دکتر اومدیم خیلی ناراحت و نگران بودیم و با همون آب و تابی که تو پست قبلی نوشته بودم برای همه تعریف میکردیم. راستش بزرگترها خیلی قاطعانه تر از دکتر باهامون برخورد کردن و گفتن که ما نباید از حرف دکتر ناراحت بشیم و باید سعی کنیم تا جایی که میتونیم به حرفاش عمل کنیم. البته مامان بزرگا یه کمی ملایم تر بودن و حتی مامان بابایی یه کمی با دکتر در مورد شبا مخالف هم بود. اما به صورت اتفاقی فردا شبش میهمان ما بود و شب خودش از نزدیک دید که واقعا نگار چیکار میکنه و فردا صبحش نظرش یه کمی عوض شد خلاصه با همه پرسی که برای فسقلی خانم راه انداختیم و با منطقی نگاه کردن به این موضوع به این نتیجه رسیدیم که شب ها به نگار شیر ندیم. اما در طول روز هم 2 وعده کمه و هر چقدر خودش خواست بهش شیر بدم.
الان 2 شبه که داریم این کارو انجام میدیم. واقعا سخته و نگار گریه میکنه اما باورتون نمیشه شب اول 3 بار بیدار شد و دیشب فقط یک بار!!!!!
حالا بازم نمیدونیم که این روش موثره یا نه؟ و آیا روزی میرسه که نگار از سر شب تا صبح هم خودش راحت بخوابه هم بذاره ما یه دل سیر بخوابیم؟!
بازم از راهنمایی ها و نظرات همتون تشکر می کنم و نتیجه کارو دوباره براتون مینویسم.
اگه بازم نظری فکری ایده ای چیزی داشتین خوشحال میشم بهم کمک کنین دوستای خوبم. منتظرتون هستم.