نگار نازمون نگار نازمون، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

اولین فرشته کوچولوی ناز مامان و بابا، نگار

دل نگرانیهای مادرانه - کمک میخوام از همتون لطفا

1392/7/3 8:26
نویسنده : مامان نگار
306 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه مامانا و دوستای خوب و مهربونملبخند

سلام به نگار نازم عشقم جونم امیدمماچ

عزیزم مامانی امروز این پست مربوط به عکس ها و شیرین کاریای شما نیست قشنگم. ببخشید عشقم.  اما مامانی یک کمی دلواپس و نگران نوع رفتار با شماست که میخواد تو این پست با خاله ها درمیون بذاره و ازشون راهنمایی و نظر بخواد.نگران

خاله های خوب الان میگم داستان از چه قراره:

 راستش این نگار خانوم ما خوابش خیلی کمه. یعنی از نوزادیش هم همین طور بود. الان که بزرگتر شده مثلا اگه باید شب ساعت 10 11 بخوابه تا حداقل 6 7 صبح, همش 4 ساعت شاید یکسره بخوابه. بعدش هی پا میشه و شیر میخواد. شاید 4 بار 5 بار یا حتی بیشتر. ناراحت  الهی قربونش برم من که دیگه عادت کردم به بی خوابی و چرت های گاه و بیگاه روزانهخمیازه... اما بیشتر برای خودش نگرانم آخه اینطوری لاغر و خسته میشه عشقماوه. خلاصه خیلی ها دکتر مرندیان رو به ما معرفی کردن و ما دیروز بردیمش پیش ایشون.  امان امان امان از عصبانیت دکترعصبانی این قدر با من دعوا کرد که چرا به این بچه شیر میدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!تعجب میگفت که بچه تو این سن  نباید بیشتر از 2 وعده شیر مادر بخوره وگرنه باعث بی قراری و ناآرومی بچه میشهتعجبتعجب آخه من نگارو با شیر آرومش میکنم. یعنی دارم اشتباه می کنم و باعث کم خوابی های نگار منم؟؟؟گریه  حتی دکتر میگفت دیگه از ساعت 10 شب به بعد تا صبح ساعت 8 حق نداری بهش شیر بدی  حتی اگه گریه هم کرد بهش آب بده بگو یا همین آبو بخور یا گریه کن!!!!!!!!!نگران با همین صراحت بعدشم با دست به نگار اشاره کرد و گفت وگرنه میشه همین طوری وابسته و لوس و بغلی ( با افسوس و اکراه هم هی سرشو تکون میدادسبز) --- البته نگار هم موقع معاینه و چکاپ  خیلی گریه کرد. اینم بگم نگار کلا مثل بچگی های خودم از دکتر و مطبش و معاینه میترسه --- خلاصه شاید باورتون نشه  اما از مطب که اومدیم بیرون دیگه نه من حوصله داشتم نه بابایی نه خود نگار. طفلکی بچم که اصلا به طرز غیر قابل باوری خوابش برد.دل شکسته

حالا واقعا نمی دونم باید چکار کنم و آیا باید به حرف دکتر عمل کنم و آیا واقعا مسبب اصلی کم خوابی نگارم منم؟سوالافسوسناراحتدل شکسته

  خیلی به کمکتون احتیاج دارم 

 خیلی دوستتون دارم 

 خیلی منتظر نظراتتونمبازنده

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مثل هیچکس
3 مهر 92 8:47
خوب دکی درست گفتند شما باید وعده شیرش را کمتر کنید بهتره به جای شیر خودتون دوغ وماست بهش بدید هم خواب اوره هم مقوی .تازه اگه میتونید چند ساعتی ببریدش پارک البته بهتره شبا برید تا خسته بشه سعی کنید روزا زیاد مشغولش کنید که نخوابه ولی خسته بشه اخه خواب نیمروزی نمیزاره شبا راحتتر بخوابن .امیدوارم موفق باشید با اجازه تون شما را لینک میکنم تا پیگیر احوال نگار جون باشم .
مامان نگار
3 مهر 92 9:30
به نظر من که دکتر مرندیان چرت گفته! مگه میشه به بچه هم سن نگار اون هم توی خواب بگی یا آب بخور یا گریه کن!
مامان نگار
3 مهر 92 9:32
نگارمنم تقریبا تا صبح 3 دفعه پا میشه و تازه شیرخشک میخوره البته من امتحان کردم شب هایی که خوب غذا نمی خوره یعنی زیاد غذا نمی خوره یا غذاش زیاد مقوی نیست تا صبح بیشتر بیدار میشه و شبهایی که کاملا سیر می خوابه فقط صبح های زود پا میشه. به نظر من نگار جون رو شب کاملا سیرش کنین. مثلا آبگوشت پرمزه با نون بهش بدین. با توجه به این که نگار جون از جمله جعفری هاست و جعفری ها هم شکمو هستن (!) خب حتما بچه مون گشنه اش میشه دیگه
مامانیِ یاسمن
3 مهر 92 10:25
سلام عزیزم ، مطلبتو خوندم ، ناراحت شدم، ببین عزیزم مسبب بی خوابی دخترت اصلا تو نیستی ، یه تحقیق بکن شاید و حتما ارثیه ، البته تا حدودی با حرف دکتر موافقم چون خودم یه تجربه همینطوری با پسرم که الان 8 سالشه دارم ، یعنی طوری بود که اگه بهش شیر نمی دادم نمی خوابید و خیلی خیلی زیاد به من وابسته شده بود همین حدود سن دختر تورو داشت که دیگه عاجز شدم ، یواش یواش خونه بابام تنهاش میذاشتم تا جائیکه به موندن شب رسید ، و مجبور بود شب رو تنها اونجا بخوابه ، البته گفتنش راحته ولی خیلی سخت بود و خیلی به من و خودشو و مامانم سخت گذشت ولی به مرور خوب شد ، مثلا شب اول پیشش می خوابیدم خواب که می رفت می رفتم تو یه اتاق دیگه ، چند شب بعد رفتم خونه خودمون و به همین شکل حالا اینقد مستقله که تنها با مامانم اینا میره مسافرت ، بدون ما ، نگران نباش و سعی نکن یک دفعه ای عادتشو تغییر بدی ، یک سال و خورده ای طول کشیده و به این وضعیت عادت کرده ، حداقل روی یک سال حساب کن تا عادتش عوض بشه چون هنوز کوچولوه ، یه خورده صبر و حوصله کنی درست میشه عزیزم ببخشید زیاد حرف زدم و سرتو به درد اوردم ایشالا تجربه هام به دردت بخوره
مامان رز
3 مهر 92 11:58
سلام عزیزم من و گل رزم خیلی خوشحالیم که با شما ونگار جون دوست هستیم و از این بابت به خودمون می بالیم ، مامان نگار تفاوت سنی رز بانو با نگار جون خیلی کمه و ما می تونیم مشکلاتمون رو باهم در میون بذاریم واین خیلی خوبه ، با صراحت بگم که دکتر کمی بی ربط گفته اون خواسته وابستگی اش به خود شما کم بشه در صورتی که بچه در این سن نیاز به شیر داره چون با اون آرامش می گیره به نظر من شبها قبل از خواب خوب سیرش کن حتی شده با بازی کردن الان باید به خوابش یه نظمی بدی قبلش حسابی باهاش بازی کن پارک ببرش بعدم بهش غذا بده این باعث میشه خوابش عمیق تر بشه هر وقت هم شیر خواست بهش بده ولی یه کاری نکن خوابش بپره رزی من هم شبها اگه خوب شام بخوره دو بار پا میشه ولی اگه نه تا صبح همش نالانه علی رغم اینکه با شربت اشتها غذا می خوره بهش شیر بده فقط بعضی وقتها بذار پیش مادر بزرگی کسی تا وابستگیش به شما کمتر بشه من که شاغلم اوایل سخت بود ولی شکر خدا الان وابستگیش کمتر شده ، نگران نباش باز هم هم فکری راهنمایی خواستی ما هستیم
مثل هیچکس
3 مهر 92 12:09
مرسی از این که ما را لینک کردید خوشحال شدیم .امیدوارم بتونیم دوستای خوبی باشیم .خاله میشه ما را با مثل هیچکس ثبت کنید اخه چیزی که زیاده محمده .
مامان سونیا
4 مهر 92 8:44
والا در مورد حرف دکتر که من نمیدونم چی بگم ولی سونیا تا یک و نیم سالگی همینطور بود یعنی پدر من رو در اورد شبی حداقل ده مرتبه بلند میشد یعنی تا یک سال نمیگیش من چیزی به اسم خواب نداشتم تجربه خاصی هم ندارم که بهتون بگم فقط همین که خیلی خسته باید بشه غذای درست و حسابی بخوره شبها کنار بالشش یک تیکه پنبه رو با گلاب اغشته کنید بگذارید بالای سرش خواب اور و ارام بخشه باعث میشه ارومتر بخوابه البته این رو من تازه فهمیدم و قبلا تجربه اش نکردم اگر به طب سنتی اعتقاد دارید و در دسترستون هست حتما یک مشاوره بگیرید به دردتون میخوره
نى نى عسلك
5 مهر 92 0:25
سلام مامان نگارجون.بهتره هرچه زودتر شير شبانه رو قطع كنيد بچه در اين سن نياز به تغذيه شبانه نداره در عين حال كه شير شب پوسيدگي دندانهاى قدامى رو در سه سالگى به دنبال داره چه شيشه چه شير مادر كه در طى شب داده بشه .روش كار هم همون دادن ابه كه وظيفه اش رو بهتره پدر به عهده بگيره تا بچه با ديدن مادر وسوسه نشه كه دوباره شير طلب كنه .يك هفته دردسر داره وبعد تمام .ممكنه خيلي گريه كنه ولى نبايد تسليم بشين .بعد يك هفته مي بينه ارزش نداره به خاطر اب از خواب ناز بلند بشه واون وقت مى خوابه. البته اميدوارم اتاقش رو تا حالا جدا كرده باشين. 
مثل هیچکس
7 مهر 92 7:46
خاله نیستید ؟نگار جون بهتر شد .بالاخره یه راهکار خوب پیدا کردید . ای بابا من که همش سوال پرسیدم .خوب اگه شما زود به زود بیاید منم اینقدر سوال پیچتون نمی کنم .
مامان گلشيد
7 مهر 92 9:52
به نظر منم دكتر چرت گفته مگه ميشه به بچه آب بدي و بگي همينه . گلشيد منم شبا كه سير نميشه و كم غذا ميخوره بيشتر تا صبح بيتابي ميكنه و شير ميخواد به نظر منم بهتره شب سيرش كني با آبگوشت يا سوپ حريره چيزي كه مقوي باشه تا خواب خوبي داشته باشه و كمتر بيتابي كنه يك يا دو وعده شير توي شب هم كه واسه بچه ها عاديه اشكالي نداره اميدوارم قند عسلت زود زود خوب بشه