اولین فرشته کوچولوی ناز مامان و بابا، نگار

مسافرت شمال - پاییز 94 اینم یه عکس هنری از نگار خانوم: ( خودش انداخته )  :  شب یلدای 94 - مهد کودک آفتاب و مهتاب  شب یلدای 93 :   ...

 سلام عزیزم دخترم دیگه ماشا ا.. داری بزرگ میشی و منم روز به روز عاشق تر. اینجا که میام خیلی دوست دارم برات بنویسم و با عکس های قدیمیت  یه عالمه خاطره تازه می کنم. عاشقوووووونه دوستت داریم نگار ناز. همش دوست داری چادر سرت کنی و عروس بشی!!!!! یعنی عاشــــــــــــــــــق  کاراتم   جووووووونم موش موشی من درکه - تابستان 94 قربووووونت برم خانوووووووووم   پارک نهج البلاغه - تابستان  94             ...

 سلام  عزیزم دختر نازم  تقریبا یک سالی میشه که برات ننوشتم دختر نازم. ببخشید  اما ان شاا.. دیگه  دوباره میخوام برات بنویسم...  دیگه بزرگ شدی عشقم خانم خانم . دیگه مثل بزرگا رفتار می کنی  خیلی بیشتر باهام حرف میزنی دیگه دارم  دختر داشتنو حس زیباشو با همه وجودم احساس می کنم. خدایا شکرت که بهم دادیش خدایا صد هزار مرتبه شکر که مواظبشی خدایا شکرت که عاشقم کردی. بار الها در پناه خودت حفظ و خوشبختش کن یا رب. تو این یه سال یه عالمه اتفاق های خوب و بد افتاد که عکس ها رو  تصادفی میذارم... بالای لبت خشکی زده بود به اینجا میگی پنجره شهر موش ها ... قربون هوش و تخیلت برم من زمین ...

سلام عشقم  جونم زندگیم مامانی خیلی ماشاا..  شیرین شدی. دیگه خانووووم شدی تو خونه کمکم می کنی تند تند هم میای میگی مامانی خسته نباشی مامانی دستت نکنه ( دستت درد نکنه ) بوسم می کنی،  دیگه  یاد گرفتی خودت cd  میذاری و نگاه می کنی، وقتی داری غذا می خوری دستمال کاغذی برمیداری و دهن کوچولوتو باهاش پاک می کنی.... خلاصه ماه شدی ماه. خدایا شکرت که این فرشته کوچولو رو به من دادی خدایا خودت بهم توان و قدرت بده تا بتونم خوب بزرگش کنم بار الها پروردگارا در پناه خودت حفظش کن از همه بدیها و بد بودن ها یا رب. آمیــــــــــــــــــن. عاشقتممممممممممممممممم اینم ورژن جدید فرهنگ لغاتت: بشباگ =...

سلام عشق مامان امسال به دلایلی  خیلی زیاد مسافرت ( به قول شما مسافرف ) رفتیم. الهی من قربون تو دختر خانوم برم که اینقدر با ما همکاری کردی و از سفر لذت بردیم.  امسال شما دیگه از دریا نترسیدی و یه عالمه بازی کردی: و یواش یواش زیادتر رفتی تو آب!!! و ....  قهرمان مامان بابا بعدش با اردکت با همدیگه افتادین تو آب و بابایی دوربین به دست اود و .... بله دوربین  تقریبا نابود شد  اما عیب نداره  عزیزم فدای یه تار موت عشقم عشقم تا مدتها این داستان دریا و اردک و افتادن تو آبو برای هرکی که میدیدی  با آب و تاب و با اون زبون شیرینت تعریف میکردی  عاشقتممممممممممم ...

سلام نگارم  عزیزم با محبتم تو مرداد ماه تول من بود و شما و بابایی برام سنگ تموم گذاشتین. دست هردوتون درد نکنه. مرسی که اینقدر خوبین مهربونا دوستتون دارم   امسال تولد مامان خونه مامان بزرگ بودیم  عزیزم. دست خاله و مامان بزرگ هم درد نکنه  خیلی زحمت کشیدن. دوستتووووون دارم مرسی بهتریــــــــــــــــن دختر دنیااااااا اینم عکسهای شما که عاشق تولد و کیک و شمع فوت کردنی جوووووووووووووجه فیگورهای مختلف به هوای کیک!!! قربووون اون رقصیدنت برم من عشقــــــــــــــــم جووووووووووووووووون و ....  خسته و عصبانی که بعد از این همه فیگور چرا اجازه نمیدم که انگشتاتو ...

سلام مامانی عاشق آب بازی هستی اون قدر که حاضری حتی آب تو چشماتم بره  اما بازم بازی کنی کاشکی تو حموم هم وقتی سرتو میشورم  همینطوری خانم باشی  چند روز پیش عمه مژی اومده بود خونمون و بهت قول داد که ببرتت آب بازی.  شما هم که دیگه هیچ کسیو نمیشناختی و چسبیده بودی به مژی جوووووونت نگار کووووووووووووو؟؟؟؟؟؟؟؟!!! بفرمایید آب میوه عاشقتم عشقم. ان شاا.. همیشه  سلامت و شاد باشی نازم ...

سلام نگار نازمممممممممممممممم تورو خدا مامانو ببخش اینقدر دیر آپ میکنه  عزیزم . آخه این چند وقت  خیلی سرمون شلوغ بووووود و اتفاقات زیادی افتاد و مجبور بودیم همش بریم مسافرت. البته  خدارو شکر می کنم ان شاا.. همیشه به شما دختر نازم خوش بگذره مامانا خاله ها دوستا .... از همتون بابت این تاخیر طولانی عذرخواهی میکنم. شرمنده همتونم ... پیغام هاتونم همه رو می خوندم  اما فرصت جواب دادن نداشتم. مرسی که توی این مدت به یاد من بودین مامان گلشید جون، افسانه جون، سمیرا جون، مامان نگار جون، مامان دیبا جون، خاله فرینازش، الهه جون و ..... دست همتون درد نکنه دوستای خوبم . نگار جونم مامانی ناز شدی عشق شدی هرچی بگم کمه آخه دیگه تغ...

 عزیزم تولد 2 سالگیت  مبارک عشقم سلام نازم عشقم جونم سلام  مامانا و دوستای خوبم  عزیز مامان دیگه داری بزرگ میشی و  منم برای این روزا دلم هی تنگ میشه مامانی امسال خیلی دوست داشتم برات یه تم تولد انتخاب کنم  راستش انتخابم کردم:  رنگین کمان . اما یه کمی مریضی شما و یه کمی داستان شیر و یه کمی هم مهدکودک با هم دیگه دست به دست هم دادن و وقت نشد عشقم. ان شاا.. سال های بعد برات جبران کنم زندگیم.   اما عوضش خودم سعی کردم همه چیزو برات رنگین کمانی کنم. بشقاب های رنگی، لیوان ها و قاشق ها و بادکنک ها..... تازه یه ژله رنگین کمان هم درستیدم . البته بخاطر کمبود وقت اولش سعی کردم از قنادی ها کمک بگیرم&nb...

عزیز دل ماما داری بزرگ میشی مامانی. منم نگران از این همه سرعت زندگی و اینکه بهت نمیرسم. تو داری تند تند میری بالا و من از این پایین دارم با اشتیاق و نگرانی پا گرفتنتو تماشا می کنم و منتظر اوج گرفتنتم. نگرانم از اینکه تو این مسیر اشتباهی کوتاهی کنم یا نتونم اونطوری که میخوای همراهت باشم.  اما اینو بدون عشقم همیشه و همیشه باهاتم و برات بهترینهارو میخوام. مامانی اون قدر شیرین شدی ماشاا.. که نگووووو  دیگه یواش یواش داری جمله میگی. وقتی چیزی میخوای که میدونی ممنوعه با ناز و با الفاظ بابایی جونم و مامانم صدامون میکنی و ما هم که دیــــــگه مگه میشه بهت نه بگیم. وقتی بابایی از سر کار میاد میدوی میری دم در و تند تند بابایی بابایی میکنی و...