اولین عیدت مبارک عزیزم
سلام نگار قشنگم
اولین عیدت مبارک باشه عزیزم (بهار 1392 ) . ان شاا.. همیشه سبز باشی و سرو. خدایا خودت در پناه خودت سال های قشنگ و خاطره انگیز براش رقم بزن. دفتر زندگیشو با رنگ سبز شاد و سرزنده ورق بزن بار الها. خودت به بختش رحم کن و سفیدش کن. یا مقلب القلوب یه قلب مهربون بهش ببخش. یا مدبر اللیل و النهار روزها و شباشو عاشقونه و سرشار از عشق کن. یا محول الحول حالشو خوش و پر از سلامتی و شادی کن. خدایا خودت حافظش باش پروردگارا. از آرزوهای من هرکدومو میخوای برآورده کنی با مصلحت خودت به نگارم ببخش. عاقبت به خیرش کن یا رب.
خیلی دوستت دارم دختر نازم.
یادت باشه من و بابایی بهترینهارو برات میخوایم عشقم.
ببخشید مامانی یه مدت بود دوباره دیر اومدم عزیزم. یه کمی درگیر کارای آخر سال بودم عشقم. خونموم یه کم کار داشت تعمیرات و نجاری و .... خونه تکونی و آماده شدن برا سفر هم رو همشون عزیزم. خلاصه ببخشید که نتونستم بیام. البته ناگفته نماند شما هم خیلی شیطون شدیا خانم خانوما. اصلا یه لحظه هم نمیشه تنهات بذارم. فوری راه میوفتی چهار دست و پا این ور و اون ور. هر چیزی دم دستت باشه می کشی رو سر خودت. الهی قربون این شیرین کاریات برم عشقم. خلاصه که نمی ذاری من حتی به کارای روزمره خونه برسم چه برسه به اینکه بیام نت و وبتو آپ کنم نانازی مامان.
راستی مژژژژژژژژژژژژژژژژژژدددددددده
دندون نگارم بالاخره دراومدددددددد هوررررررراااااااا خدایا شکرت
یه دندون پایینت دراومد عزیزم (تو ده ماهگی) اون یکی هم دکتر گفته تا یه هفته دیگه ان شاا.. در میاد. خیلی دلم میخواست عکس بگیرم و برات بذارم اما نذاشتی شیطون خانم من. اصلا دوست داشتم بعد این همه مدت که اومدم همه عکساتو برات بذارم اما به خدا وقت نکردم حتی از دوربین به سیستم منتقل کنم عزیزم اما جبران میکنم عشقم.
از شیرین کاریات برات بگم نفس:
تا بهت میگیم دست بزن دستای کوچولوتو بهم میزنی و می خندی و قند تو دلمون آب میکنی. وقتی میگیم نی نای نای زود دستاتو میاری بالا و با کل بدنت قر میدی الهی دورت بگردم عشق منی تو. وقتی میگیم بیا با دستات اشاره میکنی که بیا. بای بای می کنی. میگیم بوس کن با دستات صورتمونو میگیری و سفت میبوسی الهی قربونت برم نگار نازم. خلاصه خیلی شیرین و خواستنی شدی عشقم.
تو عید هم که تا الان که روز هفتم این بهار زیباست رفتیم شمال و اومدیم و قراره اگه خدا بخواد با خاله فریناز اینا بریم کاشان. آخه پارسال که تو شکمم بودی رفتیم اونجا امامزاده سلطانعلی و من بار سلامتیت نذر کردم که با خودت دوباره برم. الهی من فدات بشم قشنگم که امسال بهارمونو زیبا تر کردی و با وجودت بهمون گرمی بخشیدی عزیزم.
خوب دیگه مامانی باید برم به کارام برسم اما انشا.. دفعه بعدی با عکسای خوشگلت میام عشقم.
دوستت دارم نگار نازم