واکسن 18 ماهگی نگار
سلام عشقم
عزیزم مامانی نگارم سبزه نگارم دختر خانوم و شجاع من رفتیم واکسن 18 ماهگیتم زدیم. دخترم ماشاا.. داری بزرگ میشی خوشگل مامان نه اینکه گریه نکردیا (مثلا از تو مطب تا در اتاق دکتر باز شد و دکترو دیدی برگشتی عقب و میخواستی فرار کنی ) اما من انتظار داشتم بیشتر باشه شدتش اما خلاصه که خیلی ماهی عشقم. سه روز هم تب کردی دختر نازم اما خیلی صبوری کردی عسلم مرسی مامان. عاشقتممممممممم
تازه از دکتر اومده بودیم و دست و پای چپت خیلی درد می کرد (واکسن به هردو زد عمو دکتر) برا همین نمیتونستم لباسات و کفشاتو دربیارم عزیزم یعنی می ترسیدم و شما هم مثلا میخواستی به روی خودت نیاری که جاییت درد میکنه
فردای واکسن که تب نزدیک 39 درجه داشتی و از تو آشپزخونه از کنار من تکون نمی خوردی. قربون دست و پای قرمزت برم عزیزم
مبارکت باشه نفسم
من و بابایی همیشه بهترین هارو برات میخواییم کوچولوی نازم