23 ماهگی و یه عالمه شیرین زبونی و عکس
عزیز دل ماما داری بزرگ میشی مامانی. منم نگران از این همه سرعت زندگی و اینکه بهت نمیرسم. تو داری تند تند میری بالا و من از این پایین دارم با اشتیاق و نگرانی پا گرفتنتو تماشا می کنم و منتظر اوج گرفتنتم. نگرانم از اینکه تو این مسیر اشتباهی کوتاهی کنم یا نتونم اونطوری که میخوای همراهت باشم. اما اینو بدون عشقم همیشه و همیشه باهاتم و برات بهترینهارو میخوام.
مامانی اون قدر شیرین شدی ماشاا.. که نگووووو دیگه یواش یواش داری جمله میگی. وقتی چیزی میخوای که میدونی ممنوعه با ناز و با الفاظ بابایی جونم و مامانم صدامون میکنی و ما هم که دیــــــگه مگه میشه بهت نه بگیم. وقتی بابایی از سر کار میاد میدوی میری دم در و تند تند بابایی بابایی میکنی و می پری بغلش. واااای که خستگیمون درمیره به خدا با این کارات. یه کمی هم انگلیسی یاد گرفتی تقریبا abcd رو می خونی، وقتی میگم نگار stand up پامیشی، میگم crow چهاردست و پا راه میری، میگم roll قلت میزنی، میگم walk راه میری .... وای عاشــــــــــــــــقتم
یه کمی از فرهنگ لغاتت:
سمنو = زن عمو
حج عمو = حاج عمو
تبت = تبلت
موباش = موبایل
پلی کن = سی دی رو play کن
اسبازی = اسباب بازی
سسره = سرسره
اجازه هست رو این قدر با انگشت اشاره قشنگ میشی که آدم میخواد بخورتت
صصدر = صد در صد ( وقتی داری قول میدی )
خداسِس = خدافظ ( خداحافظ )
شکلا = شکلات
کیمیش = کشمش
سیب ممی = سیب زمینی
ماکانی = ماکارانی
آدیده = آب میوه
بیداشو = بیدار شو
دیبونتم = دیووونتم
عشکم = عشقم
عاشکتم = عاشقتم
دوست دارم = دوست دارم
وااااااااااااااای عاشقتیــــــــــــــــــــــــم بخدا
عکس های 13 ماهگی نگار:
دیگه خودت عینکتو به چشمات میزنی عشقم
اینم 3 تا عکس رویایــــــــــــی از نگار
قربووووونت برم الهی مامان که دیگه خانوم شدی و صبر میکنی تا ازت عکس بگیریم
جووووووووووووووووووووووون
دیگه متورتم بلدی سوار بشی ماشاا..
آخه مامانی تو فرحزاد هم تبلت؟؟؟؟؟ به خدا نگرانتم یه کمی کمتر عزیزم خواهش میکنم
بوووووووووووووووووووووووووووووووس