نگار نازمون نگار نازمون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

اولین فرشته کوچولوی ناز مامان و بابا، نگار

عکس های 16 ماهگی و یه پست طولانی

 سلام نگار نازم خوبی مامانی؟ شب ها با اذیت های من و بابایی که بهت شیر نمیدیم در چه حالی دخترم؟ آره مامانی می فهمم. بله حق داری  اما من و بابایی برای خودت اول داریم این کارو انجام میدیم. امیدوارم تو هم باهامون بیشتر همکاری کنی تا شبها یه خواب راحت هممون داشته باشیم. خیلی دوستت داریم عشقم. اینم یادت نره من و بابایی مثل همیشه بهترین هارو برات میخوایم. سلام خاله های مهربون شرح این شبهای سخت رو بالا براتون نوشتم.  برام دعا کنید دوست جونای مهربونم. حالا بیاین بحثو عوض کنیم و بریم سراغ عکس های 16 ماهگی نگار: یه توضیح بدم:  بعضی عکس ها یه کمی بی کیفیت هستن آخه با گوشی گرفته شدن طبق معمول دوربین یادمون رفته بود ...
8 مهر 1392

16 ماهگی و اولین شهر بازی نگارررررررررررررر

 سلام عزیز مامان قشنگم جونم واست بگه اندر احوالات روزهای تنظیم خواب شما داریم سعی می کنیم که شب ها خسته ات کنیم تا راحت بخوابی عشقم. برای همین هفته پیش بردیمت پارک ارم باغ وحش و  قلعه سحر آمیزززززززز اول که شما خواب بودی از بس که از صبح هرچی بهت گفتیم بخواب نخوابیدی آخه مامان جون ( مامان بابایی) و عمه مژی خونمون بودن و شما دلت نمیومد بخوابی. بعدش عصری رفتیم دنبال مامان بزرگ ( مامان مامانی ) و خاله که بازم خواب از سرت پرید و بالاخره تو ماشین تو بغل مامان بزرگ خوابت برد تا رسیدیم پارک. گفتیم تا هوا روشنه بریم باغ وحش تا شما هم بیدار شی بعد شهر بازی - تا رفتیم تو محوطه باغ وحش شما بیدار شدی عشقم: آهویی دارم خوشگله ...
8 مهر 1392

بالاخره تصمیم گرفتیم

سلام به همه دوستا و مامانای گل و مهربون اول همه از همتون به خاطر همدردی و راهنمایی های دوستانتون تشکر می کنم. مرسی که این قدر من و نگارمو دوست دارین دوم میرم سراغ تصمیمی که برای نگار خانوم گرفتیم - شاید اگه جواب گرفتیم یه تجربه ای هم براتون باشه -: نگار خانوم خوشگل مامان با شما هم هستم: من وبابایی از اون روز که از پیش دکتر اومدیم خیلی ناراحت و نگران بودیم و با همون آب و تابی که تو پست قبلی نوشته بودم برای همه تعریف میکردیم.  راستش بزرگترها خیلی قاطعانه تر از دکتر باهامون برخورد کردن و گفتن که ما نباید از حرف دکتر ناراحت بشیم و باید سعی کنیم تا جایی که میتونیم به حرفاش عمل کنیم. البته  مامان بزرگا یه کمی ملایم تر بودن...
7 مهر 1392

دل نگرانیهای مادرانه - کمک میخوام از همتون لطفا

سلام به همه مامانا و دوستای خوب و مهربونم سلام به نگار نازم عشقم جونم امیدم عزیزم مامانی امروز این پست مربوط به عکس ها و شیرین کاریای شما نیست قشنگم. ببخشید عشقم.  اما مامانی یک کمی دلواپس و نگران نوع رفتار با شماست که میخواد تو این پست با خاله ها درمیون بذاره و ازشون راهنمایی و نظر بخواد. خاله های خوب الان میگم داستان از چه قراره:  راستش این نگار خانوم ما خوابش خیلی کمه. یعنی از نوزادیش هم همین طور بود. الان که بزرگتر شده مثلا اگه باید شب ساعت 10 11 بخوابه تا حداقل 6 7 صبح, همش 4 ساعت شاید یکسره بخوابه. بعدش هی پا میشه و شیر میخواد. شاید 4 بار 5 بار یا حتی بیشتر.   الهی قربونش برم من که دیگه عادت...
3 مهر 1392

سلام سلام صد تا سلام .............. من بالاخره اومدم

سلام به همه دوستا و مامانای گل  بله بله بله بلهههههههههههه حق دارین راست میگین من خیلی دیگه تاخیر داشتم شرمنده شرمنده شرمنده  ...... اما بالاخره اومدم.  تو این مدت که نبودم ( +دلیل: هم مسافرت هم یکمی کارهای عقب افتاده !!! ) دلم برا همتون تنگ شده بود. از همتونم بخاطر اینکه یاد من بودین و فراموشم نکردین و با ارسال نظراتتون آمار وبلاگ نگارمو بالا نگه داشتین  خیلی خیلی خیلی  ممنونم. جبران میکنمممممم. جونم واستون بگه توی این مدت هم مهمون داری کردم هم مهمونی داخلی و خارجی رفتم  و .... خلاصه ببخشید که غیبت طولانی بود.  اما بریم سر اصل مطلب ..... نگار خانومممممممممم قربونش برم الهییی ماه شده خان...
14 شهريور 1392

سومین سالگرد ازدواج مامان و بابا

  یا علی گفتیم و عشق آغاز شد سلام عزیزم,نگارم, میوه زندگیمون امروز بیست و پنجم تیرماه 1392, سومین سالگرد ازدواج من و بابایی هستش دختر نازم. همسر ماهم, بابای نگارم, همراه شادی ها و غمهام, عشقم , امیدم از روزی که یا علی گفتیم تا الان 3 سال میگذره. عزیزم امیدوارم سال های سال در کنار هم سلامت و شاد و خوشبخت و در پناه حق زندگی کنیم. سومین سالگرد ازدواجمون مبارک از بابایی: عزیزم, عشقم, مامان نگارم, همه کسم سومین سالگرد ازدواجمون مبارک دوستت دارم به یاد آن روزها:   ...
25 تير 1392

فقط یک نظر؟!

سلام به همه دوستای خوبم یک کمی ازتون گله دارم. تو پست نی نی شکموی نگار فقط یک نظر باید باشه؟  واقعا دلم شکست بچه ها. همین جا از مامان نگار جونم تشکر می کنم که به یاد من بود و برای این پست کامنت گذاشت.  ان شاا.. نگارهامون همیشه سلامت و شاد باشن  عزیزم. ان شاا.. همه نی نی های گل همیشه سلامت و شاد و خوشبخت باشن و ماماناشونم کم لطفی نکنن . ببخشید تو این پست افسرده بودم و همه رو  ناراحت کردم. دوستتون دارم مامان نگار ناراحت ...
18 تير 1392

یه رای خوشمزه و تپل میخواااااااااام

  سلام به مامان باباهای مهربون, نی نی های گل و همه دوستای خوب و نازنینم منم تو مسابقه نی نی شکمو شرکت کردم عزیزان. ممنون میشم به نگار شکمو  ( همه جعفریا !!! )یه رای تپل مپل بدین دوستتون دارم   فقط یادتون نره که با هر شماره فقط یک بار می تونین رای بدین توضیحات نی نی وبلاگ در این باره: 1)  هر فردی که شماره همراه در اختیار دارد مجاز به شرکت در رای گیری است. (دوستان، آشنایان، خانواده، فامیل، ...) 2)  هر شماره موبایل تنها یکبار مجاز به ارسال پیامک است.   3)  هر رای دهنده در همان یک پیامک خود می تواند به یک نفر یا دو نفر و یا نهایتاً سه نفر رای دهد.   4)...
13 تير 1392

مسافرت شمال و یه عالمه عکس

 سلام عمر مامان هفته پیش با مامان بزرگات رفتیم شمال ویلای مامان بزرگ اینا (مامان بابایی). عموها و زن عمو و خاله و مامان بزرگ و ... دیگه آتیشی نمونده بود که شما نسوزونی عشقم. هر روز داری شیرین تر و زیبا تر میشی  شیرینم. اینم عکسای شمال - خرداد 92 :  در حال پیاده روی با بابایی تو ساحل الهی قربئنت برم که این بوس های خوشمزتو هی پخش می کنی نگار بابا نگار مامان وقتی خوابت میاد و به زور میخوای نخوابی حاج خانوم تسبیح مامان بزرگو بهش بده ده آخه عاشق اینی که فقط راه بری و همه چیزو با انگشت نشون بدی. یه وقت بد نگذره؟؟؟!!!!!!!!!!!! وقتی التماس میکنی...
7 تير 1392