نگار نازمون نگار نازمون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

اولین فرشته کوچولوی ناز مامان و بابا، نگار

یه خرابکاری جالب و ماجرای بعد از اون!!!

سلام مامانی بله میخوام از خرابکاری شما بنویسم عشقم :  داستان از اونجا شروع شد که یه روز بابایی  گردو و بادوممونو از باغ آورد خونه و تا ما داشتیم با هم صحبت می کردیم و از شما غافل شدیم و یه کمی دیر رسیدیم و ... اینطوری شد:  الهی  دورت بگردم  تا ما رو دیدی می خواستی فرار کنی که با خنده ما تو هم خندیدی و بعدش تصمیم گرفتیم با هم بازی کنیم  بعد بابایی این دکورو برات چید: و شما هم از خدا خواسته اومدی بازززززززززززززی  بذار حساب امروزمو بنویسم دخل امروز چقدره؟؟؟ بدو  بادوم تازه دارم  بدوووووو  نمی خری؟؟ می زنماااااااا !!!!!!!! ما: نه نه میخریم نزن نگار: آهان حالا شد بفرمایییییی...
25 آذر 1392

فرحزاد - آذر ماه 92 و برف بازی

 سلام عروسکم جمعه هفته پیش با بابایی و مامان جون رفتیم فرحزاد تا شما برای اولین بار دیزی میل بفرمایییییید  خیلی خوش گذشت عزیزم  اما شما انگار از محیط سرپوشیده اونجا خوشت نمیومد و همش میگفتی بریم بیرون راه بریم . هوای سردی بود  اما واقعا تمیز و قشنگ. البته با وجود شما بود که این همه عشق و زیبایی رو میشد دید . ان شاا.. همیشه  سلامت و شاد باشی کوچولوی قشنگم:  واقعا بعد یه همچین غذایی لالا میچسبه... منم دلم میخواد  اگه سرکار اجازه بدی  البتتتتته  الهی دورت بگردم  مادرررررر  بعدش رفتیم برف بازی: اولش می ترسیدی و خودت تنهایی نمی ایستاد...
17 آذر 1392

خیلی شیرین شدی عزیزم

 سلام نگار نازم قربونت برم عزیزم این روزا اینقدر شیطون و بازیگوش شدی که من فرصت نمی کنم بیام نت و وبتو آپ کنم عشقم. از همه مامانا و دوستای گلم بخاطر این موضوع عذر خواهی میکنم دوست جونای مهربونم  حلا بریم سراغ شیرین کاریات عشقم که واقعا خوردنی شدی: از ادامه فرهنگ لغاتت: بیش = معانی مختلف داره از جمله بشین - بریم - بیا ... پاش = پاشو دست = دستتو بده تی دی = تلویزیون + دی وی دی اوپ = توپ ببیی = ببعی ( عاشق شخصیت جیگر و ببعی کارتون کلاه قرمزی هستی حتی صبح که پا میشی می گی ببعی, تو بازی ها و ذوق کردن هاتم ببعی هست ) جیر = جیگر نی نی = نی نی نین = نون آب = آب  ( هروقت میخوای از جام بلندم کنی و زورت...
17 آذر 1392

هدایای زمستونی

 سلام عشقم عزیزم  اون قدر همه دوستت دارن و لی لی به لالات میذارن که میترسم آخرش لوس بشی عشقم ( خدا نکنه ) دست همگی درد نکنه این پوتین های خوشگلو مامان بزرگ زحمت کشیدن برات خریدن عزیزم مبارکت باشه دست مامان بزرگ درد نکنه این کاپشن نازم  عمو همایون زحمت کشیده برات خریده  مرسی عمو جونمممم از بس که عاشق سرسره ای  عمو محمد زحمت کشید و این سرسره خوشگلو برای شما خرید عمو جون متشکرم روش جدید از سرسره بالا رفتن !!!  دو تا عکس تصادفی: اتاق نگار بعد از بازی!!! ( کاملا منفجر ): این جوجه نازم ( که دو تا بچه هاشم بغلش هستن و تو عکس نیفتاده به دلایل شیطونی شما... ) خ...
17 آذر 1392

واکسن 18 ماهگی نگار

 سلام عشقم  عزیزم مامانی نگارم سبزه نگارم دختر خانوم و شجاع من رفتیم واکسن 18 ماهگیتم زدیم. دخترم ماشاا.. داری بزرگ میشی خوشگل مامان نه اینکه گریه نکردیا (مثلا از تو مطب تا در اتاق دکتر باز شد و دکترو دیدی برگشتی عقب و میخواستی فرار کنی ) اما من انتظار داشتم بیشتر باشه شدتش  اما  خلاصه که خیلی ماهی عشقم.  سه روز هم تب کردی دختر نازم  اما خیلی صبوری کردی عسلم مرسی مامان. عاشقتممممممممم  تازه از دکتر اومده بودیم و دست و پای چپت  خیلی درد می کرد (واکسن به هردو زد عمو دکتر) برا همین نمیتونستم لباسات و کفشاتو دربیارم عزیزم یعنی می ترسیدم و شما هم مثلا میخواستی به روی خودت نیاری که جاییت د...
17 آذر 1392

عاشورا 92

 سلام عشقم ببخشید مامانی امسال نشد عکس زیادی ازت بگیرم  عزیزم از بس که شیطونی کردی و هوا سرد بود.  اما یکی ازت گرفتم: ان شاا.. در پناه حق و زیر سایه سرور و سالار شهدا  سلامت و شاد باشی سادات خانومم آمیییین دوستت دارم نگارنازم ...
17 آذر 1392

18 ماهگیت مبارک عسلم

سلام نگار نازم امروز یک سال و نیمت شد عشقم . چقدر زود داری بزرگ میشی و پر و بال میگیری دختر نازم و من از کنار تو بودن دارم لذت میبرم. بار الها پروردگارا خودت در پناه خودت حفظش کن. خدایا نه میخوام نه میتونم جز تو عشقی دیگر را بپرستم به جز عشق های زمینی.  خداوندا آفریدگارا این بنده حقیریت ازت یه تمنای بزرگ داره: پروردگارم ازت میخوام به این فرشته کوچولوی من این عشق زمینی من نظر کنی و همیشه سلامت و شاد ببینمش. خدایا تو خودت از درون همه ما آگاهی تو خود حقی خود عشق و خواستن. پس میدونم و مطمئنم که مثل همیشه حال منو میفهمی یا رب. این خونواده کوچیکو دریاب خدایا خداوندا. آمیییییین  عزیزم عشقم داری خانوم میشی. قربونت بش...
3 آذر 1392

یه پست طووووووووووولانی از این تاخیر طوووووووووولانی

 سلام به همه دوستا و مامانای خوب و مهربون ببخشید که این همه تاخیر داشتم واقعا همتون حق دارین  اما یه دلیل بزرگ دارم -  نگار بستری شد یهویی گفتم که رفته باشم سر اصل مطلب. البته توی این مدت منم یه کمی از لحاظ کاری سرم شلوغ بود  اما این موضوع ناراحت کننده مزید بر علت شد و من کاملا از همه چیز بریده بودم نه حوصله خونه رو داشتم نه حوصله اداره نه هیچ کسی رو چه برسه به اینکه بیام نت و وبو آپ کنم. خلاصه بازم ببخشید دوست جونای مهربونم. از همتونم بخاطر اینکه تو این مدت یاد من بودین و برام کامنت گذاشتین ممنونم. از اول براتون میگم: مسافرت آبعلی و عکس هاش:چند هفته پیش با مامان بزرگ اینا و خاله و دایی مامان رفتیم آبعلی....
12 آبان 1392

شیرین کاری ها و عکس های 14 و 15 ماهگی نگار

سلام نگار نازم مامانی دلم برا نوشتن از تو و برای تو تنگ شده بود عشقم. خلاصه بگم خیلی ناز و خانوم شدی. ماشاا.. از شیرین کاریهات برات بنویسم یه کم: وقتی میگم بریم: میگی بیریش یعنی بریم... وقتی میگم باشه؟ سرتو به نشونه باشه تکون میدی... وقتی میگیم سفت بغلمون کن دستاتو محکم میندازی دور گردنمون و سفت بغلمون می کنی و سرتو میذاری رو شونمون از پشت سر هم با دستای کوچولوت میزنی پشتمون و نازمون می کنی...... وقتی بهت غذا میدیم با دو تا دستات دستمونو می گیری و بووووس می کنی عشقم با محبت من. وقتی میگم بزن قدش دستتو میاری بالا و محکم میزنی به دستم دور سرت بگردم. وقتی میگیم دست بده مثل آدم بزرگا دستتو میاری جلو و باهامون دست میدی. یاد گر...
8 مهر 1392